سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هادی من

برخورد امام حسین (ع) در مقابل معاویه

 

امام حسین(ع) در دوران یازده ساله امامت خود هم‏زمان با حکومت معاویه، تنش‏هاى فراوانى با او داشت که مواردى از آن را مى‏توانیم در نامه‏هاى امام حسین(ع) ، مشاهده کنیم. ایشان حکومت معاویه بر مسلمانان را بزرگ‏ترین فتنه دانسته است:  « و انى لا اعلم لها [للامة] فتنة اعظم من امارتک علیها ». و بدین ترتیب مشروعیت حکومت او را زیر سؤال برده است. آن حضرت برترین عمل را جهاد در مقابل معاویه دانسته و ترک آن را موجب استغفار از درگاه الهى مى‏داند . « و انى واللَّه ما اعرف افضل منجهادک فان افعل فانه قربة الى ربّى و ان لم افعله فأستغفر اللَّه لدینى » یا ، « استغفراللَّه لذنبى » آمده است.

تنها به بخشی از عوامل تاثیرگذار در عدم قیام سیدالشهداءعلیه السلام در عصر معاویه توجه می کنیم :

1 . تفاوت معاویه و یزید

با نگاهی به تاریخ ، در می یابیم که معاویه از مکر و شیطنت ویژه ای برخوردار بود; به طوری که برخی کوته اندیشان خیال می کردند او از علی علیه السلام سیاستمدارتر است .

 امام علی علیه السلام در برابر این خیال باطل می فرماید: « والله ما معاویة بادهی منی و لکنه یغدر و یفجر و لولا کراهیة الغدر لکنت ادهی الناس; به خدا سوگند! معاویه زیرک تر از من نیست، ولی او مکر و حیله گری می کند و اگر نبود ناپسندی خدعه، من از زیرک ترین افراد بودم .» 1

امیرمؤمنان علیه السلام علت پذیرش حکومت از ناحیه خود را ، این چنین بیان می دارد :

« لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء ان لا یقاروا علی کظة ظالم و لا سغب مظلوم لالقیت حبلها علی غاربها  ; اگر نبود حضور آن جمعیت بسیار (برای بیعت با من) و یاری نمی دادند که حجت تمام شود و نبود عهدی که خدای تعالی از علما و دانایان گرفته تا بر سیری ظالم و گرسنه ماندن مظلوم آرام نگیرند، ریسمان و مهار شتر خلافت را بر کوهان آن می انداختم »

امام حسین علیه السلام با قدرت تبلیغاتی معاویه و جهل عمومی ، زمان را برای قیام خویش مناسب ندانست . زیرا به خوبی آگاه بود که معاویه با همان حیله ها و نیرنگ های صفین به صحنه می آید و مانع درخشش حق و سبب سرکوب بیشتر مؤمنان خواهد شد .

برعکس، یزد فردی سبک سر و خام بود که تجربه های شیطانی پدر را خوب نیاموخته بود و توان مقابله با آثار نهضت عظیم حضرت را نداشت. 

2 . عدم آگاهی و آمادگی مردم

یکی از اصول الهی و دینی ، اصل اتمام حجت است . قرآن کریم می فرماید: « رسلا مبشرین و منذرین لئلا یکون للناس علی الله حجة بعد الرسل ; پیامبرانی که بشارت دهنده و بیم دهنده بودند تا بعد از آمدن پیامبران، حجتی برای مردم بر خدا باقی نماند . »2

امیرمؤمنان علیه السلام علت پذیرش حکومت از ناحیه خود را ، این چنین بیان می دارد :

« لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء ان لا یقاروا علی کظة ظالم و لا سغب مظلوم لالقیت حبلها علی غاربها  ; اگر نبود حضور آن جمعیت بسیار (برای بیعت با من) و یاری نمی دادند که حجت تمام شود و نبود عهدی که خدای تعالی از علما و دانایان گرفته تا بر سیری ظالم و گرسنه ماندن مظلوم آرام نگیرند، ریسمان و مهار شتر خلافت را بر کوهان آن می انداختم » . 3

یکی از عوامل زمینه ساز نهضت و قیام سیدالشهداعلیه السلام دعوت کوفیان بود ; این دعوت موجب شد که برای حضرت تکلیف دیگری، با توجه به اصل اتمام حجت ، ایجاد شود . اگر حضرت دعوت کوفیان را اجابت نمی نمود، آنان می توانستند احتجاج کنند که ما حاضر بودیم آن حضرت را یاری کنیم . اما ایشان با ما همراهی نکردند . بدین سان لازم بود، امام به سوی کوفه حرکت کند و زمینه را برای ظهور میزان صداقت آنان در این امر آماده سازد; اما در زمان معاویه حرکتی جدی از سوی مردم انجام نشد و اگر زمینه ای هم وجود داشت ، خفقان و استبداد حکومت معاویه ، اجازه ابراز آن را نمی داد و در نتیجه از این جهت، تکلیفی برای نهضت و قیام بر دوش حضرت قرار نگرفت .

 

3 . التزام به صلحنامه امام مجتبی علیه السلام

افشاى مفاسد معاویه و یزید

بی وفائی مردم و خیانت فرماندهان، موجب تحمیل صلح بر امام مجتبی علیه السلام گردید . خود امام حسن علیه السلام در یکی خطبه هایش فرمود:

«اگر یارانی داشتم که در جنگ با دشمنان خدا با من همکاری می کردند، هرگز خلافت را به معاویه واگذار نمی کردم; زیرا خلافت بر بنی امیه حرام است .» 4

در نتیجه نبودن یاران راستین، صلحنامه ای امضاء شد .

اکنون امام حسین علیه السلام می بایست منتظر بماند تا مردم کاملا میزان عهد و وفای معاویه را به قراردادهای خویش دریابند و عده ای گمان نکنند که « صلحنامه » می توانست عاملی برای وحدت امت اسلامی قرار بگیرد . بدین سان مردم پس از ده سال دریافتند که تمامی عهدنامه نقض شده و آخرین آن ولایت عهدی یزید بود که رسوایی و عار را نصیب امویان نمود .

 امام حسین علیه السلام می بایست منتظر بماند تا مردم کاملا میزان عهد و وفای معاویه را به قراردادهای خویش دریابند و عده ای گمان نکنند که « صلحنامه » می توانست عاملی برای وحدت امت اسلامی قرار بگیرد . بدین سان مردم پس از ده سال دریافتند که تمامی عهدنامه نقض شده و آخرین آن ولایت عهدی یزید بود که رسوایی و عار را نصیب امویان نمود .

اقدامات حسین علیه السلام در عصر معاویه

 

سلیم بن قیس می نویسد : یک سال قبل از مرگ معاویه، حسین بن علی علیهما السلام با عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر برای حج به مکه رفتند . امام حسین علیه السلام مردان و زنان و یاران بنی هاشم و آن عده از انصار را که او و خاندانش را می شناختند ، جمع کرد . سپس چند نفر را فرستاد و فرمود : همه اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم که معروف به صلاح و عبادت اند و به حج آمده اند ، نزد من جمع کنید . در پی این دعوت، بیش از هفتصد نفر که بیشتر آنان از تابعان و حدود دویست نفر از اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم بودند ، در منا در خیمه آن حضرت گرد آمدند . امام در میان آنان به بیان خطبه برخاست و پس از حمد و ثنای الهی فرمود:

اگرچه حضرت بر ضد معاویه قیام مسلحانه ننمود، اما همواره بر تبلیغ و ترویج حق و تحکیم پایه های دینی و قرآنی تاکید می ورزید و جلوه های حقیقت و حق را هرچه پرفروغ تر فرا راه انسان ها قرار می داد :

اما بعد ، این شخص طغیانگر (معاویه) در باره ما و شیعیان ما اعمالی را روا داشت که دیدید و فهمیدید و شاهد بودید . می خواهم مطلبی را از شما بپرسم ; اگر راست گفتم، مرا تصدیق کنید و اگر دروغ گفتم، مرا تکذیب کنید . شما را سوگند می دهم به حق خدا بر شما و حق رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم و خویشاوندی من که با پیامبر شما دارم، چون از اینجا (به دیار خود) رفتید ، این گفتار مرا عنوان کنید و همه شما در دیار خود از قبایلتان - آنان را که به آنها اطمینان دارید - دعوت کنید .

سپس حضرت ضمن بیان آیات قرآنی که در فضیلت علی علیه السلام وارد شده است ، فرمود :

شما را به خدا سوگند می دهم ! آیا می دانید که رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم روز « غدیرخم » علی علیه السلام را به ولایت نصب کرد . . . آیا می دانید که رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم در آخرین خطبه ای که برای مردم خواند ، فرمود: من در میان شما دوچیز گرانبها می گذارم، کتاب خدا و عترتم، دامن آن دو را بگیرید تا هرگز گمراه نشوید؟

گفتند . آری به خدا . (14)

ب) هشدار به خواص

 

حکومت های ستمگر و ضد اسلامی همواره از دانشمندان در جهت پیشبرد مقاصد خویش سود می جسته اند و هنگامی که آنان را با خود همراه می دیدند ، هرچه بیشتر بر هتک حریم الهی و قوانین او جرات می یافتند . معاویه نیز بسیاری از خواص را با تطمیع و تهدید با خود همراه کرده و حقائق احکام الهی را با ترویج احادیث دروغین به مسلخ برده بود و در نتیجه، توده های مردم که چشم و دل به خواص داشتند ، در کمال بی خبری قرار گرفتند . سیدالشهداعلیه السلام است که در منا طنین افکند و این بار خواص را مخاطب قرار داد و فرمود :

« عبرت بگیرید ، پند بپذیرید از سرنوشت مردمی که به دلیل ترک امر به معروف و نهی از منکر، پروردگار متعال آنها را سرزنش کرده و می فرماید: « چرا دانشمندان نصارا و علمای یهود ، آنها را از سخنان گناه آمیز و خوردن مال حرام، نهی نمی کنند . چه زشت است ، رفتاری که آنان انجام می دادند » .6

 

ج) اعتراض به کشتن مردان خدا

 

در زمانی که همه نفس ها در سینه حبس شده بود و مردان حق توسط معاویه به شهادت می رسیدند ، تنها کسی که فریاد مظلومانه آنان را به مسلمانان رساند ، سیدالشهداعلیه السلام بود.7

 

فرآوری : زهرا اجلال - گروه دین و اندیشه تبیان